عهد دارم که دگر
عهد دارم که دگر
فرصتی شد که هوس کردم و صحرا و بیابان بروم
کفش به پایم بکنم باده خورم مست و غزلخوان بروم
بهتر آن باشد و برخیزم و با هلهله و رقص و سماع
ره آبجنگ تو را گیرم و بس واله و حیران بروم
بروم تا در میان تپه های خشک و بی آب و علف
تا که چون بی خبر از خود شوم و هم گم و پنهان بروم
ساغری سرخ ز خوناب درختان انار گیرم و پس
جرعه ای نوشم و افتاده و ایستاده و شادان بروم
عهد دارم که دگر بُرزِبی را دیدم و آغوش بگیرم دیگر
تن به آبش بزنم تا به ابد سرخوش و خیسان بروم
1399/07/05 - علیرضا عابدیان بادی ( روستای فشتنق )
[ بازدید : 211 ] [ امتیاز : 2 ] [ نظر شما : ]