آبشارهای اطراف روستای فشتنق
آبشارهای اطراف روستای فشتنق
برخی کوههای بلند اطراف روستای فشتنق
همراه با ارتفاع تقریبی از سطح دریا
رودخانه های اطراف روستای فشتنق
قسمت هفدهم
( کلمات و واژهای غلیظ و اصیل و محلی سبزواری )
جُل = پالن الاغ
جُغُوک = گنجشک
جُوال: كيسه اي پارچه اي كه در درون آن آرد مي ريزند
جول جول = تکان خوردن
جوم =تکان
جیشت = زشت
چرخه = هیزم ،نام گیاهی است
چِرشو = چادر
چشوم اله = چشم غره
چا پو = چوپان
چِرقد = روسری
چومبَه =کتک
چُور = ادرار
چِرخَه = نوعی هیزم
چغل = سفت – محکم – غیر قابل نفوذ
حَیوو = حیوان
حَولی = حیاط
خَلَه خوش = مادرزن
خِر جوَلَه = خورجین
خَلَشَه = شاخه خشک درخت
خوشتلی = رشته آش
خوردی = کوچک ، ریز
خِکی = خاک الک کردن
خِفتو = کیسه قند
خوشا اقلیم فشتنق و خوشا اطرافِ زیبایش
زمین و آسمان و باد و خاک و زیر و بالایش
خوشا باغاتِ اوجنگ و زلال ِچشمه ئ آبش
انارانِ فراوان و ستیز و جنگ و دعوایش
کهن آبادی فشتنق نگینی خسته از تاریخ
خدایش حفظ گرداند به امروز و به فردایش
ستون چارطاقی را که جا مانده ز اعصاراست
به لطف ایزد یکتا هنوزم هست بر جایش
زلال رود ریوندش هنوزم زنده و جاری ست
خداوندا نگه دارش به پهنا و درازایش
خوشا دیگر خوشا این خطه ئ زرخیز پاکدامن
خوشا پیران دانایش خوشا روزها و شبهایش
علیرضا عابدیان بادی ۱۴۰۱/۰۴/۱۴
بقایای جسد اموات ( در جوار قبرستان روستا)
+
بقایای جسد اموات ( در جوار قبرستان روستا)
بهار بدون فشتنق
بهار بدون فشتنق
نشد مُیسرم که باز هم به نوبهار
که خاکبوس فرش آستان تو باشم
میهمان گرد و خاک خشک تو گردم
تا میهمان آبی آسمان تو باشم
زمانه بی رحم چنان نکرد دوباره
که باز هم به آغوش خویش گیرمت
که راه صحرای تو را پیاده بگزینم
تا دامن باز سرخ را به پیش گیرمت
علیرضا عابدیان بادی - 1401/01/04 تهران
: قسمت اول
در خصوص روستاهای اطراف فشتنق
شرحی کوتاه
بر آبادی فشتنق
در بستر تاریخ
تا آنجا که حافظه تاریخی به یاد دارد
برخی از قبایل سکاها
به مرور زمان بر اثر سرما و برودت هوا و خشکسالی و کاهش آب و عدم مراتع سبز و مناسب
جهت کشاورزی و دامپروری ناچار به
کوچیدن به سمت فلات ایران زمین شدند
فلات ایران به شکل جغرافیایی امروزی شامل کشورهای :
ارمنستان - آذربایجان - ترکمنستان - ازبکستان - تاجیکستان - افغانستان
قرقیزستا ن - برخی از نواحی پاکستان و چین و هند - ایران - ترکیه و عراق و سوریه و اُردن ، است .
طایفه سکاها
طی چندین قرن سکونت در سرزمین خراسان به پارتیان معروف شدند
و سلسله پادشاهی اشکانی را ایجاد کردند
پارت ها امپراتوری ای به نام امپراتوری اشکانی را تشکیل دادند
که به یک قدرت بزرگ سیاسی و فرهنگی
در شرق فلات ایران تبدیل شد
پارتها در حدود سه هزارسال قبل از میلاد مسیح در دامنه های جنوبی کوههای البرز
و حوالی توس ( مشهد ) ،نیشابور ،بیهق (سبزوار ) کومس (استان سمنان )
و ری (استان تهران ) سکنی گزیدند
محدوده ایالت پارت از شمال به نواحی شمالی کشور ترکمنستان امروز
و از مشرق به افغانستان و از جنوب به کرمان امروزی و از
مغرب به ایالت ماد ( استان همدان ) محدود بوده است
زبان پارت از ریشه پارتو ساخته شده است که به معنای بیرون رانده شده می باشد
پس از سلطنت بلاش اول اشکانی،
اختلالاتی در امپراتوری اشکانی ایجاد شد به طوری که در زمان هایی
حتی دو یا چند پادشاه به طور همزمان حکومت می کردند
در نهایت ساسانیان به رهبری اردشیر اول در جنوب ایران
شاهزادگان اشکانی را سرنگون کردند و به تاریخ پارت پایان دادند
همچنین نوادگان و بازماندگان پارتها پس از حمله اعراب به سرزمین ایران
دوباره دولت نیرومند سامانیان را در خراسان به وجود اوردند که در زنده نگه داشتن علم و هنر ایرانی
و پرورش شاعران و دانشمندان بزرگ نقش بسزایی داشتند
تاریخچه ولایت بیهق به دوره قبل از ساسانیان میرسد
بیهق قسمتی از سرزمین پارتها بود که بنامهای مختلف شامل بیهین و بیهگ و بیهه شناخته میشد
که تا حدودی به معنای جای خوب و سرزمین نیکو میتوان تعریف کرد
در طی چندین قرن ولایت بیهق که از نواحی غربی نیشابور آغاز و به شرق نواحی کومس میرسید
به مرکزیت خسروجرد بوده است
مناره این شهر نیز بنابر نقلی توسط کیخسرو ساخته شده است.
وی بعد از قتل افراسیاب در این ناحیه قلعه ای ساخت که آن را خسروگرد مینامند.[
که به مرور زمان آبادی خسروجرد کم کم بصورت متروکه و دچار کاهش جمعیت گردید
و همچنان که از مرکزیت خسروجرد کاسته میشد به شهر فعلی سبزوار افزوده میگشت
شهر بیهق در قدیم در محل کنونی سبزوار بوده و
مناره خسرو گرد در وسط شهر قرار داشته است و بعد که این شهر خراب شده
شهر سبزوار در کنار آن بنا شده است
كاريز نيكو بر يك فرسنگ كه از قصبه سبزوار تا بخسروجرد است، ده كاريز است با آب بسيار
که از قصبه سبزوار تا به خسروجرد که به یک فرسنگ راه است بیش از ده کاریزبوده
و آب فراوان و آن را کهنه آب میگویند .
که امروزه روستایی است که در ابتدای راه آسفالت سبزوار به اسفراین است و در غرب روستای قلعه نو می باشد
درباره وجه تسمیه سبزوار، بنابر آنچه در منابع مختلف وجود دارد،
تا زمان حملۀ مغولان عموماً نام این ناحیه همان بیهق بوده است و
فقط در چند جا نامی از سبزوار، سابزوار، سوزوار و.ساسویه آباد .. آمده است.
روستاهای جلگه ای
به سلسله روستاها و آبادیهایی گفته میشود که در نواحی جنوبی و پست ارتفاعات کوههای جغتای
و در حاشیه کویر میباشند .
. .............. شامل : باشتین ، نامن ، فیض آباد ، مهر آباد ، شهر آیین و .........
تاریخ برخی از روستاهای اطراف :
:روستای طزر :
گفته شده است که روستای فوق ،
( اولین پایگاه فکری و نظامی حسن صباح در زمان حکومت سلجوقیان بوده است
( رهبر فرقه اسماعیلیه
:( روستای ریوند ( ریود
ریوند، دگرگونشده واژه رئونت (از زبان اوستایی) به زبان پهلوی است
برخی از لغت شناسان ، معنای ریوند را به ریواس معنا داده اند
که نوعی گیاه کوهستانی است
و برخی مشاهدات عینی مصداق آن
میتواند باشد که در نواحی چهارطاقی خانه دیو (چارطاقی آذر بُرزین مهر ) ریواسهای فراوانی میروید
واقعه چهل دزد از مشهورترين رويدادهاي تاريخي اواسط دوران قاجاریه است .
در زمان قاجار
چهل دزد به روستای چشام ( چشم ) و مقیسه حمله و دست به غارتگري زده اند ,
آنها توسط فاريابي , خان روستاي چشام و محمد رضا سلطاني , خان روستاي مقيسه در چشام به دام افتادند .
روايت است که سر اين چهل دزد در حوالی بین همين دو روستا مدفون است .
روستای بیزه
دارای درخت سرو بزرگی که بیش از یکهزار سال عمر دارد و نماد روستاست و یادگار ارزشها و فرهنگ زرتشتی
ویورشهای لشگر ترکمنها و مقاومت های وی در برابر مهاجمان و اینکه بهمن بوده است
که 100 کاریز را در روستا ایجاد نمود
روستای مهر
واژه مهر یادآورد اسطوره ها و آئینهای کهن مهر و میترائی است
کاروانسرایی در جنوب مهر قرار دارد که در اواسط دوران قاجار ساخته شده است .
روستای صد خرو
دارای قدمت 1000 سال است و ویرانه هایی از قلعه های قدیمی :
پا قلعه و شاهرو و بادغوس در جنوب روستاست .
حمام قدیمی روستا مربوط به دوره پهلوی اول است /
روستای بروغن
ساخت حمام قدیمی بروغن مربوط به قاجاریه است .
روستای باشتین
طبق مستندات محکم تاریخی
آغاز پیدایش قیام سربداران است
از قلعه های باقیمانده در روستای باشتین در دوره ایلخانیان مغول بنامهای : قلعه آقا و یا قلعه سربداران
روستای ساروق
قدمت تاریخی روستای ساروق را بیش از 350 سال بیشتر از شهر فعلی سبزوار دانسته اند.
روستای کسکن
دارای مسجدی با قدمتی در حدود سالهای 500 هجری قمری است .
قلعه ای بنام قله میانه داشته است که اکنون خرابه ای بیش نیست
اهالی روستای فوق ، قدمت قنات روستا را در حدود 1800 سال میدانند .
روستای شهرآباد
در قدیم الایام دارای چندین قلعه بزرگ بوده جهت پاسداری و نگهبانی و دیده بانی روستا
و بویژه حملات و غارتگریهای گروه علی موسی ها و ترکمنها
روستای تاج آباد
محوطه تاریخی داشغانه درین روستا با سابقه ای در حدود 1000 سال
روستای مزینان
محوطه باستانی تپه بلقوز با سابقه تاریخی 1400 ساله
کاروانسرایی در جنوب روستا دارد که چندین مرتبه مرمت و بازسازی شده است .
مسجد جامع روستای مزینان مربوط به دوره قاجار میباشد .
روستای مزینان از کهن ترین روستاهای غرب شهرستان سبزوار است و بر سر شاهراه جاده ابریشم
یخچالهای قدیمی روستا هم اکنون بصورتی سالم بر جا مانده است .
بر اساس گفته ها و شنیده ها ، شخصی به نام طاهر آبشناس
بیش از 2500 سال پیش اقدام به حفر قنات مزینان نموده است.
روستای نامن
دارای آب انبارهایی مربوط به اواسط حکومت صفویه میباشد .
روستای کایف
اکثریت روستا به لهجه کردی صحبت میکنند .
در همجواری روستای ساروق و از نزدیکترین راههای مالرو
در جهت رسیدن به ارتفاعات قله نظرگاه و بقعه شاهزاده سید قریش
که در فرهنگ زبان محلی به شملق معروف است
روستای زردکوهی
در شرق رودخانه ریوند با مردمانی به لهجه زبان کردی و تا حدودی کُرمانجی
روستای چوبین
قدمت ساخت قله چوبین به اواسط حملات مغولان میرسد .
روستای کراب
محل دفن شیخ ادیب کرابی از صوفیان و شعرای معروف .
تعداد زیادی از اهالی روستا از دلاوران و رهبران جنبش سربداران بودند .
رشته کوه جغتای
رشته کوه جغتای از سمت غرب ، از نواحی شمالی روستاهای کاهک و نهالدان و شهر داورزن آغاز شده
و در شرق به روستاهای
گودآسیا و کسکن و نواحی شمالی تر به روستاهای دلبر ، شاره و بلاش آباد
و نیز با ارتفاعاتی کمتر در غرب شهر سبزوار و نواحی شمالی روستای زعفرانیه ختم میگردد
بلندترین نقطه ارتفاع رشته کوه فوق ، بنامهای کوه گر و یا زواک نامیده میشود
. لذا حکایت همچنان باقی ست .
نوروز 1398/01/01 - علیرضا عابدیان بادی
عهد دارم که دگر
فرصتی شد که هوس کردم و صحرا و بیابان بروم
کفش به پایم بکنم باده خورم مست و غزلخوان بروم
بهتر آن باشد و برخیزم و با هلهله و رقص و سماع
ره آبجنگ تو را گیرم و بس واله و حیران بروم
بروم تا در میان تپه های خشک و بی آب و علف
تا که چون بی خبر از خود شوم و هم گم و پنهان بروم
ساغری سرخ ز خوناب درختان انار گیرم و پس
جرعه ای نوشم و افتاده و ایستاده و شادان بروم
عهد دارم که دگر بُرزِبی را دیدم و آغوش بگیرم دیگر
تن به آبش بزنم تا به ابد سرخوش و خیسان بروم
1399/07/05 - علیرضا عابدیان بادی ( روستای فشتنق )