آشنایی مختصر با معنای لفظی فُشتَنق
آشنایی مختصر با معنای لفظی فُشتَنق
زبان فارسی را پارسی نیز میگویند
فارسی از زبان قدیمی تر فارسی میانه (یا پهلوی)
و آن نیز خود از فارسی باستان نشأت گرفتهاست. این دو زبان قدیمی تر برخاسته از ناحیه تاریخی پارس در حدود استان امروزی فارس در جنوب ایران هستند. فارسی میانه به عنوان گویش رسمی در زمان ساسانیان در دیگر سرزمینهای ایرانی گسترش زیادی یافت به طوری که در خراسان بزرگ جایگزین زبانهای پارتی و بلخی شد
گویشی از فارسی میانه که بعدها فارسی دری نام گرفت پس از اسلام به عنوان گویش استاندارد نوشتاری در خراسان شکل گرفت و این بار با گسترش به سوی غرب به ناحیه پارس و دیگر نقاط ایران بازگشت
فارسی میانهٔ ادبی زمان ساسانیان در این زمان هنوز کاملاً از میان نرفته بود و زرتشتیان به آن سخن میگفتند و مینوشتند اما تقریباً در همین اوان زبان تازهٔ ادبی دیگری، بر پایهٔ گویشی از فارسی دری در خاور ایران جان گرفت که همان زبان امروزی فارسی نوشتاری است
روند فارسیزبان شدن شهرهای اصلی در آسیای میانه در اواخر دوران سامانیان کامل شد و در زمان سامانیان و سپس قراخانیان، فارسی بهجای عربی به عنوان زبان رسمی نوشتاری رسمیت یافت
خراسان بزرگ به سرزمین پهناوری گفته میشود که افزون بر استانهای سهگانۀ خراسان امروزی، دربردارندۀ کشورهای افغانستان، پاکستان، ترکمنستان، ازبکستان، تاجیکستان و قرقیزستان نیز بوده است. در این پهنۀ وسیع زبانها و گویشهای متعددی در ادوار مختلف تاریخی رواج داشته است. این زبانها و گویشها منعکسکنندۀ بخش مهمی از تغییرات و تحولات اجتماعی، فرهنگی، ادبی، سیاسی و تاریخی این ناحیه هستند. در حقیقت می توان گفت مطالعۀ تاریخ این منطقه مستلزم آشنایی با تحولات زبانی ـ گویشی آن است. اهمیت این موضوع زمانی بیشتر آشکار میشود که بدانیم زبان فارسی در منطقۀ خراسان در تمام ادوار تاریخی خود همواره از جایگاه ویژه و استواری برخوردار بوده است
در الفبای زبان عربی چهار حرف «گ چ پ ژ» وجود ندارد.
عربزبانها، به جای این ۴ حرف، بیشتر حرفهای «ف ک ز ج، تش، ق» را استفاده میکنند.
همچنین حرف «ک» از زبان فارسی را نیز گاهی با حرف «گ» بهصورت یکسان معرب میسازند. درمورد «و» فارسی نیز عموماً آن را به «ف» تبدیل میکنند؛ بهکار نبردن این حرفها بهخودیِ خود در یک زبان ایراد بهشمار نمیرود، اما پس از ورود اسلام به ایران الفبای عربی برای نوشتن خط پارسی بهکار گرفته شد. نپذیرفتن و بهکار نبردن چهار حرفِ «گ چ پ ژ» توسط اعراب سبب گردید که آنها بهجای تغییر و بِهسازی زبان خود، به دستکاری در دیگر زبانها بپردازند
وبسیاری از واژههای ایرانی و پارسی را به سوی نابودی پیش ببرند. هجوم زبان عربی آسیبهایی بر زبان پارسی وارد نموده و سبب فراموشی و گاهی نابودی برخی از واژههای ایرانی شدهاست. این دگرگونی در زبان پارسی تا آن اندازه گسترش یافته که حتی نام زبان پارسی به فارسی تغییر یافتهاست.به واسطه استعمال کلمات عربی و ترکی هشت حرف دیگر به الفبای فارسی اضافه شده که عبارت است از: ح . ث. ض . ع. ق . ص. ط . ظ. این حروف در زبان فارسی وجود ندارند و هر کلمهای که یکی از حرف را دارد فارسی نیست
واژه تنگ به معنای :
باریک _ کم عرض _ جایی که کسی یا چیزی به دشواری در آن جا گیرد.
کلمه فُش :
همان مُعرب کلمه پُش می باشد که از زبان عربی وارد فارسی شده است .
کلمه پُش به معنای دستار و پارچه ای است که بر روی سر می بندند .
کلمه تنق یک کلمه عربی است که در زبان فارسی بصورت تنگ استفاده می شود .
حرف پ .
، نشانه ٔ حرف سوم است. و این حرف خاص زبان فارسی باشد و عرب آنرا ندارد و در تعریب به باء و فاء بدل شود
مانند :
اسپند = اسفند
گوسپند = گوسفند
امشاسپند = امشاسفند
سپید = سفید
پیل = فیل
پیروز = فیروز
حرف گ در زبان عربی به ج تبدیل می شود مانند :
خسروگرد = خسروجردکلمه فشتنق همان کلمه پُش تنگ می باشد که با توجه به مرور زمان و تغییر و تحولاتی که در طول زمانی تاریخ این سرزمین شکل گرفته است دچار تغییرات لفظی قرار گرفته است
و نام واقعی روستای فشتنق همین واژه پش تنگ می باشد که به معنای دستار و پارچه ای است که بصورت تنگ و سفت و فشرده بروی سر می بندند .
پس به این دلیل کلمه پُش تنگ
بخاطر دخالت زبان عربی به کلمه فُشتنق تغییر پیدا کرده است .
در واقع واژه پُ به ف و واژه گ به ق تبدیل شده
پُشتنگ به معنای : پارچه ای که بصورت باریک و تنگ و فشرده بر روی سر می بندند.
که شاید به همین علت
اهالی روستا
در نوع پوشش و لباس ظاهری خود از آن استفاده می کنند و نوع رنگ آن نیز دارای بحث دیگری است .
پایان سخن :
باور به اینکه فشتنق ، دارای معانی مختلف دیگری باشد ، جای هیچ گونه شک و تردیدی نیست و می تواند
امکانپذیر باشد .
[ بازدید : 452 ] [ امتیاز : 4 ] [ نظر شما : ]