1 - شعری در مورد روستای فشتنق
شعری در مورد روستای فشتنق
فشتنق و کوچه هایش خاک است و باد و باران
با باغهای زیبا با رقص شا خساران
آب جنگ و چشمه هایش با سبزه های انبوه
شبهای خوب پاییز با زوزه شغالان
بر تپه های خشکش روییده خار و خاشاک
تنها کلاغ پیری بر یال کوهساران
با هر طلوع خورشید آنگه که بعد باران
پرواز شاپرکها بر شبنم درختان
گفتند که خانه دیو دیدم که چارطاقی ست
نا گه به یادم افتاد اندیشه نیاکان
بر سنگ و خشتها یش جا مانده پای زرتشت
بر طاق نیمه جانش آهنگ پاک یزدان
یک پیرمرد تنها با پینه های دستش
بس دانه می فشاند بر سطح خاکساران
یک پیرمرد دیگر با گوسفند و بزها
می رفت به راه دوری آهسته و خرامان
آن دور تر کسی بود شاید که شخم میزد
بر پهنه زمینش با چوب و با اُلاغان
قوری و چای و آتش چوب انار و گردو
ما و سر چراغدون اینک کنار قندان
علیرضا عابدیان بادی 93/08/11 روستای فشتنق
[ بازدید : 338 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما : ]