نوروز نامه روستای فشتنق
نوروز در فشتنق
در روستای فشتنق آنجا که سبزه زار است
هر لحظه اش شکفتن هر لحظه اش بهار است
بنشسته بر سر کوه با دوردست و رویا
در زیر پای من هست خاکش که لاله زار است
هر جا که پا گذاری سرشار برگ و سبزه
اوج خیال و عشق است شکوفه انار است
در کوههای فشتنق با دوستان بی رنگ
عاشق شود سراپا هر کس که رهسپار است
بر قله نظرگاه پوشیده برف پاک است
تنها سیه کلاغی مشغول قار و قار است
دِشک است و جوی آبش بالای دَرق دَرق است
پایین کینه بازش گلدسته مُزار است
دامن جه است و خارش رز باز و چشمه آبش
ناگه شغال بینی وقتی که د فرار است
شِمَلق و چشمه خُردی آبشار یوزپلنگش
برف است و خانه دیو آنجا که شاهکار است
از باغهای آب جنگ وقتی گذر نمایی
استخر بُرزُوی هست آنجا که چشمه سار است
کوههای سرخ پایین اطراف فرح ِ سولتو
گیاه شَل چه بسیار وقتی که نوبهار است
بر سر در چراغدون هنگام فصل پاییز
با آسمان ابری باران نم به بار است
اطراف خانه دیو روییده شاخ ریواس
آنجا که از نیاکان تاریخ و یادگار است
گَهوا که خاک عشق است سرچشمه های گندم
آنجا که هست بسیار تَشی و زاغ و مار است
در روزهای نوروز دیدم سه تن برادر
در حال شخم و کالِش هنگام کار و بار است
یک پیرمرد شناسم آن شیر مر د فشتنق
تنهای دشت و صحرا شریف و با وقار است
نامش سید حسین است فرزند سید آقا
در برف و باد و سرما هر لحظه ای به کار است
فشتنق کجاست عزیزم بشنو که پاسخ این است
یک روستای کوچک اطراف سبزوار است
علیرضا عابدیان بادی ( نوروز 1394فشتنق )
[ بازدید : 349 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما : ]