شهریور 1397
[ بازدید : 190 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما : ]
روستای فُشتَنقروستای فشتنق ( پُشتَنگ) |
شهریور 1397[ بازدید : 190 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما : ] میوه خوب خداناگهان باد وزید چشم پُف کرده خود را می برم تا دورها می گذارم قدمی پی در پی راه پُراز شیب و فراز تپه ها پشت سرهم همگی پست و بلند پای پُر از خستگی و ذهن پُر از ترس و گزند شب و تاریکی وهن آلوده و سرد اوجنگ ودرآمیختن زوزه باد وسط معرکه سبز درختان انار لای آن شاخه دوردست چنار ناگهان خش خشی از پشت علفهای سیاه وحشتی در دل من کرد فرو وحشت از حافظه هایی دیرین وحشت از جن و پری لحظه هایی بگذشت آسمان پرده شب را به کناری زد و خورشید شکفت لیک هیچ نبود هیچ نبود همگی اوهام و همگی وهم و خیال همگی بازی ذهن شدم از وسوسه نور همه مالامال روشن و صاف و زلال آسمان برکه آبی پاک خاک تشنه بوییدن آب ناگهان باد وزید ناگهان رقص اناری تنها میوه خوب خدا علیرضا عابدیان بادی ( شهریور 1397 ) - آبادی فشتنق - [ بازدید : 188 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما : ] آخرتابستان بودناگهان باران گرفت آخرتابستان بود و چراغدون تکه ای گمشده از خاک بهشت صحبت زنبورها مورچه هایی ساکت و بی آزار رقص آرام درختان انار آخر تابستان بود و چراغدون ناگهان باران گرفت سرد شد خاموش شد اجاق آتش زنده و سوزنده من ناگهان باران گرفت خیس شد از قطره آب قوری سوخته از آتش چوبهای انار زیر دوش باران بر زمین بنشستم زیر سقف خشک درخت جوزی تنها و نوشتم : پیش ازاینها این روستا میوه هایش بیش بود یونجه هایش سبزتر دست بود و داس بود و گندمی هم نشان از جای پای بی شماران آدمی لیک با آن حال و این احوال همچنان پیداست در کوچه های خاکی اش در میان خشتهای خانه های روستا هم نشانی از صداقت هم نشان از پاکی اش علیرضا عابدیان بادی ( شهریور 1397 - سر چراغدون [ بازدید : 226 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما : ] طبیعت روستای فشتنقطبیعت کوهپایه ای روستا [ بازدید : 243 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما : ] در پناه سایه ساران درختان انار در فشتنقدر پناه سایه ساران درختان انار در فشتنق در پناه سایه ساران درختان انار می نشینم تنها و نگاهی به فراسوی همه کوه بلند به فراسوی همه دشت وسیع می زنم غلت روی ماسه و سنگ می خورم جرعه ای از نوش لب جوی روان هر که را جرعه ای از آب زلال اوجنگ می خورد نوشش باد همه اندوه و غم و ناله و آه جمله فراموشش باد می روم تا چشمه نو می روم بالاتر از آن می روم تا اوجها اوجهای سبز خیال آسمان آبی اش رنگ خدا روشن و صاف و زلال می روم تا با خودم من اندکی تنها شوم گم شوم در خویشتن گاه گاهی هم در خودم پیدا شوم ناگهان شب شده است پشت بامی کاهگل حسرت یک خواب لطیف خالی از هر کابوس می برد باد مرا تا ملکوت تا به دروازه موسیقی و نور تا به آغوش سکوت علیرضا عابدیان بادی ( 1397/05/05 روستای فشتنق ) [ بازدید : 228 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما : ] طبیعت تابستانی روستای فشتنقطبیعت تابستانی روستای فشتنق [ بازدید : 261 ] [ امتیاز : 0 ] [ نظر شما : ] |
|
[ طراح قالب : آوازک | Powered By : Avablog.ir ] |